حسینعلی خان مصفا تفرشی معروف به نکیسا

معرفي شهرستان تفرش

  •  نکیسا فرزند حاجی مؤذن [حاج ملا رجبعلی] و متولد1249خورشیدی است.
  • در ترخورانِ تفرش متولد شد و چون از طفولیت صدایی رَسا، ملیح و مطبوع داشت، پدرش، استادش بود و رموز خوانندگی را به او یاد داد. از دیگر اساتیدش می توان میرزا بابا را نام برد. 
  • هنوز به سن بلوغ نرسیده بود که خوانندگی او مورد توجه قرار گرفت و از شبیه خوانهای تکیه دولت شد. و بعدها از شبیه‌خوان‌ها و خوانندگان معروف گردید. 


  • فاصلة روستا – که زمین زراعی نکیسا آنجا بوده – تا خانة قدیمی او،  زیاد است. ولی جالب اینجاست تعریف کرده که وقتی نکیسا (با گاوش) از سر مزرعه میامده، به محض رسیدن به روستای کوهین شروع به خواندن میکرده و از آن فاصله صفیه خانم متوجه صدای همسرش و برگشتن او از
  • سرِ کار میشده و چای را آماده میکرده!
    ذکر خاطرة دیگر هم بی لذّت نیست. دکتر مصفّا – گویا – تعریف کرده که روزی پدرش – اسماعیل مصفّا – که به سفر رفته بود، به تفرش بازمیگردد و وقتی خبر بازگشتش را به برادرش یعنی نکیسا میدهند، در همان نزدیکیهای مزرعه، از خوشحالی شروع به خواندن میکند: مژده ایدل! که مسیحا نفسی میاید... و اینقدر این بیت را با شوق و ذوق میخوانَد که مردم روستا از خانه بیرون میایند و از یکدیگر میپرسند: "ملّا رجبعلی زنده شده؟"
     
    ملّا رجبعلی، پدر نکیسا مؤذّن و تعزیه خوان شهر بوده و صدای معرکه ای داشته و مردم هم به او اعتقاد عجیبی داشته اند.
    میگفتند کلمة آواز ملارجبعلی از فاصلة دور معلوم بوده و همینطور از اذان گفتنهای او در سحرها یاد میکند.
     
    نکیسا هر روز بر روی ایوان خانه آواز میخوانده. برادرِ نکیسا نیز خوب میخوانده. اسماعیل خان مصفّا ست. گویا او بسیار خوب "مثنوی" میخوانده و در مثنوی خوانی حتّی بهتر از نکیسا بوده.
     

    در جایی از نوار، نکیسا آوازی میخوانَد و بعد، از – به زعم خودش – بَد خواندنش - به خاطرِ پیری - عُذرخواهی میکند و میگوید "شرمنده!" این واژه را با لحنی خاص اَدا میکند؛ لحنی بسیار مهربانانه...
    در پایان مصاحبه،پرسش کننده میگوید امیدوارم بچّه های ما قدرِ این نوار را بدانند. نکیسا هم در پاسخ میگوید: "این رو داشته باشید. نگه دارید همیشه. من دیگه عمرِ خودمُ کردم. میمیرم. وقتی شنیدید، یه "خدامُرزی" میکنید برام." و ما هم برایش فاتحه ای میخوانیم...


    • مقبرة نکیسا دو سنگ دارد؛ یکی سنگ قدیمی و دیگری سنگِ جدید - که حاتم عسگری، خواننده و شاگردِ نکیسا برای پاسداشت یادِ او بنا کرده.
      نزدیک ترین روستا به مزار نکیسا، کوهین نام دارد. در انتهای روستا و بیرون از آن تعدادی زمین زراعی وجود دارد. نکیسا هم در سالهای پایان عمر در همین حوالی زمین داشته و کار میکرده. از قول صفیه خانم، همسر نکیسا تعریف میکنند که نکیسا کار نمیکرده؛ بلکه هر روز، بیشتر برای گذران وقت و استفاده از طبیعت به سرِ زمین میآمده. با شناخت سطحی که از روحیة نکیسا وجود دارد، این حرف خیلی دور از ذهن نیست. بهر حال نکیسا پایان عمرش را در اینجا گذرانده. میگویند خودش را هم برای دیدار آخرت آماده کرده بود؛ لباس سفیدی بر تن میکرد و محاسنی هم گذاشته بود و گویا گاوی هم داشته و خلاصه با تمام این اوصاف قیافه ای معنوی به هم زده  بود.
    •  
    او تحت تعلیم ”‌میرزا بابا” روش خوانندگی، دستگاه‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی را فرا گرفت و در كنسرتی با تار علی اكبر شهنازی شركت كرد. 
    نكیسا خواننده تعزیه و خواننده ردیف موسیقی ایرانی بود. نكیسا صفحه هایی با علی اكبر شهنازی (تار) و مرتضی نی داوود (تار) ضبط كرده است.
     
    حسینعلی نكیسا ، علاوه بر مهارت در تعزیه‌خوانی در آوازخوانی به سبك نرم نیز مهارت داشته، تعدادی صفحه از او به یادگار مانده است. پدرش حاجی ملارجبعلی موذن نیز از خوانندگان و تعزیه‌خوان‌های مشهور عصر ناصری است.
     
    نكیسا 112 سال عمر كرد و در این عمر طولانی بیشتر گوشه‌های مهجور موسیقی ایرانی را فرا گرفت و به شاگردانش تعلیم داد. این هنرمند ارزنده ولی گمنام در سال 1355 ش در گذشت. استاد حاتم عسگری آوازه‌خوانی به شیوه قدما را نزد او فرا گرفت. یكی از قطعات باقی مانده از نكیسا آواز او در دستگاه شور با تار شادروان حاج علی اكبر خان شهنازی با شعری از شاعر بزرگ ایران سعدی شیرازی است كه می‌گوید: یك روز به شیدایی در زلف تو آویزم. این آواز ” شور” با چنان مهارتی اجرا شده است كه یكی از شاهكارهای آواز در موسیقی ایرانی به شمار می‌رود.
     
    مرحوم نكیسا، كار دولتی قبول نكرد كشاورز بود و نیاز مالی هم نداشت مردی متدین بود كه هیچ گاه بی وضو آواز نمی‌خواند او موسیقی را راز و نیاز معنوی و عاطفی با خالق یكتا می‌دانست.
     
    مرحوم نكیسا با مرحوم امیری فیروز‌كوهی خیلی صمیمی بود و به منزل او زیاد رفت و آمد داشت. ذكر مولود نبی (ص) كه با تار امیری فیروزكوهی و سه تار مرحوم حسن مشمون اجرا شده است،موجود است.
     
    عنوان “نكیسا” موسیقیدان ایران باستان برای حسینعلی مصفا، حاكی از جایگاه رفیع او در عالم موسیقی است.
  • نکیسا در 5 آبانماه 1352 فوت کرده و در مصاحبه ای
  • در 1349 یا 50 ضبط کرده اند و در آن هنگام نکیسا حدود
  • 100 سال عمر داشته. با اینحال چنان سرزنده است
  • که مصاحبه کننده به نکیسا میگوید "کاش این روحیه شما
  • رو ما هم داشتیم!"
  •  

نوشته شده در جمعه 24 بهمن 1393برچسب:حسینعلی خان نکیسا,تفرش,ساعت 9:42 توسط داود مشهدي|

 

 

 

 
 
عکسهایی ازمنطقه کوهستانی و زیبای مرگه در15
کیلومتری شرق تفرش دردهم اردیبهشت1393


سایر عکسها را اینجا ببینید
نوشته شده در یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:مرگه تفرش,تفرش,tafresh,ساعت 9:49 توسط داود مشهدي|

 دره چندلان در 13كیلومتری جاده تفرش به بخش

 رودبار ودرنزدیكی روستای بازرجان قرارداردمكانی
با مناظرزیبا وكوههای بلندكه درفصول مختلف مورد
توجه كوهنوردان وعلاقمندان طبیعت قراردارد
 
 

 

 
 
نوشته شده در چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:چندلان,تفرش,بازرجان,ساعت 1:2 توسط داود مشهدي|

درروز دوم محرم امسال نیز مانند سال گذشته کاروان نمادین

عاشورا باحضور وهمراهی جمع زیادی از مردم تفرش براه

افتاد


سایر عکسها را اینجا مشاهده کنید

نوشته شده در شنبه 27 آبان 1391برچسب:عاشوراتفرش,ساعت 20:3 توسط داود مشهدي|

 

كبوران در5كیلومتری شمال غرب تفرش درمسیر

بخش رودبار قرار دارد.ارآثار وازبقایای قلعه های

موجوددرآن میتوان قدمت آنرا به دوران قبل از اسلام

تخمین زد.كبوران دارای باغها ومزارع زیبا با

 محصولاتی مانند بادام گردو گندم وجو وسایر غلات و

صیفی جات میباشد

منظره بسیار زیبای كبوران را از جاده عبوری كنار

روستاوهمچنین گشتی درروستامیتوان مشاهده كرد

 

عكس هایی از كبوران دراریبهشت ماه سال 91

 

برای مشاهده سایر عكسهااينجاكلیك نمایید

 

نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:كبوران,بهاران,تفرش,ساعت 7:15 توسط داود مشهدي|

 روستای بازرجان

بازرجان  مركز دهستان بازرجان در15كیلومتری غرب

تفرش قراردارد این روستا 400سال قدمت داشته و جمعیت

ساكن درآن حدود 150نفر میباشد اغلب بازرجانی ها در

تهران وسایر شهرهای بزرگ مشغول به كار میباشند كه

كه درتابستان وسایر مناسبتهای مذهبی وتعطیلات به روستا

مراجعت میكنند.مردم این روستا در عمران وآبادانی بازرجان

همت وپشتكار زیادی دارندكه حاصل آن ساخت تكیه كتابخانه

تسطیح وكف سازی كوچه هاوساختمان دهیاری وحمام

همچنین بنای مسجد النبی كه بسیار زیبا ومجهزباگلدسته هایبزرگ كه ازفواصل دور قابل مشاهده است طبیعت

 بسیار زیبای روستا كه دربهار وتابستان پذیرای جمع

 كثیری ازمسافران میباشد

این روستا در منطقه شكار ممنوع بازرجان قرارداردودر

اطراف آن گونه های گیاهی وجانوری متنوعی یافت میشود

گونه هایی همچون گرگ  كل وبز گراز  كفتار  شغال وسمور

وپرندگانی همچون عقاب  سهره قمری فاخته تیهو وكبك

همچنین گیاهانیمانند بابونه  بالامبو  اسپند آویشن خاكشیر

 كاسنی  وچند نمونهدارویی دیگر 

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:بازرجان ,تفرش,,ساعت 22:7 توسط داود مشهدي|

 آسياب هاي تفرش

آسياب وآسياباني درزمانهاي قديم جزومشاغل مهم

بودچراكه نان قوت غالب مردم از گندمي كه دست

رنج خودكشاورزان بوددراين اسيابها آرد ميشدتا

براي مصرف ساليانه آنهاآماده شود اين آسيابها در

كنار رودها وجويهاي پر آب قرار داشتنددرتفرش

نيز چندين آسياب دركنار رودخانه آبكمر وچند نقطه

 ديگرتفرش وجودداشت كه امروزه فقط خرابه هايي

 از آنها بجاي مانده است

برخي از آنها عبارت بودند از:

آسياب حاج علي ودو آسياب ديگر در دره آبكمر

آسياب درقلعه

آسياب شمس آباد

آسياب شاهك

نوشته شده در پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:آسياب هاي تفرش,تفرش,درقلعه,ساعت 23:22 توسط داود مشهدي|

 قلعه هایادگار دوران قبل از اسلام درمنطقه تفرش هستند از دیگرمراکز واماکن تاریخی این شهر می باشد . 



این آثار تاریخی تفرش متعلق به دوران قبل از اسلام است که مصالح به کار رفته در این قلعه ها سنگهای لاشه وگل بوده و هیچ هنر زیبا و باظرافتی درساخت آنها به کار نرفته است . 

مساحت قلعه ها متفاوت می باشد و معمولا با چند برج محصور شده اند که هدف از ساخت آنها برای مقاصد نظامی اهالی ساکن در اطراف این قلعه ها بوده است. 

امروز پس از گذشت صدها سال ساخت وسازهای مسکونی این قلعه ها نیز مورد استفاده مسکونی پیدا کرده اند و کم کم رو به تخریب هستند.

 

نوشته شده در دو شنبه 9 خرداد 1390برچسب:قلعه هاي تفرش,ساعت 13:51 توسط داود مشهدي|

 

ابوعلی فضل بن حسن معروف به شیخ طبرسی نامش درهمه كتابها فضل یاد

شده و لقبش امین الدین و امین الا سلام گفته اند شهرتش طبرسی ( با فتح طا

و سكون ب  ) منسوب به طبرس یعنی تفرش .

درباره انتساب طبرسی در برخی از تالیفات اشتباهاتی بچشم میخورد كه عده ای

شیخ را منسوب به طبرستان یعنی مازندران میدانند و عده ای نیز وی را منسوب

به طبس میدانند كه نظایر چنین اشتباهاتی در كتب بعضی از عالمان حتی ترجمان

احوال رجال دیده می شود اما دلیل مسلم بر تفرشی بودن شیخ بیان علی بن زید

بیهقی در كتاب تاریخ بیهقی است كه فقط 15 سال بعد از مرگ طبرسی تا لیف

شده و مولف آن 49 سال با طبرسی هم روزگار بوده شیخ طبرسی از سال 532

هجری قمری نزدیك به 25 سال در سبز وار موطن بیهقی اقامت داشته است .

در كتاب تاریخ بیهقی درباره طبرس تفرش ) چنین نوشته شده است : طبرس

منزلی است میان قاشان و اصفهان و اصل ایشان از آن دیار است ولادت طبرسی

را بین سال های 460 تا 470 دانسته اند وی در سال 548 در سبز وار وفات  

یافت جنازه او را به مشهد مقدس بردند و در نزدیك حرم به خاك سپردند حتی در

شعر مزار شیخ نیز او را اشتباها اهل طبرستان نامیده اند .

شیخ طبرسی در فنون و علوم زمان خویش یعنی نحو و صرف شعر وعلوم ادبی

وریاضیات و علوم دینی وتفسیر متبحر بوده ودر آن ها رتبه ها داشته است صاحب

تاریخ بیهقی درباره او می گوید :(واین امام در نحو فرید عصربود)درهمین كتاب

ازتسلط شیخ درریاضیات جبرومقابله وعلوم شرعی واسلامی یادشده است وی18

كتاب تالیف كرده كه معروفترین آنها :مجمع البیان-جوامع الجامع-كنزاللالی –

الكافی الشافی میباشد

اوشاگردان بسیاری داشته كه معروفترین آنها:قطب راوندی-حسین بن بابویه-

محمدبن علی بن شهرآشوب میباشند

 

داستانی شگفت

زمانی، سکته ای بر علاّمه طبرسی عارض می شود و خانواده اش به گمان این که به رحمت ایزدی پیوسته، وی را به خاک می سپارند. او پس از مدتی به هوش آمده، خود را درون قبر می بیند و هیچ راهی را برای خارج شدن و رهایی از آن نمی یابد. در آن حال، نذر می کند که اگر خداوند او را از درون قبر نجات دهد، کتابی در تفسیر قرآن بنویسد. در همان شب، قبرش به دست کفن دزد نبش می شود و به وسیله او نجات می یابد. پس از آن، کفن دزد به راهنمایی و هدایت علامه، توبه می کند و طبرسی نیز به نذر خود وفا کرده، کتاب مجمع البیان را می نویسد.

مجمع البیان؛ پایه فضل و دانش علامه

برای درک مقام علمی و پایه فضل امین الدین طبرسی رحمه الله ، کافی است یکی از آثار قلمی و فکری او، یعنی کتاب با عظمت مَجْمَعُ البَیان را مورد مطالعه قرار دهیم تا چنان که باید، به مقام شامخ علمی او پی ببریم. به گواهی این کتابِ گران قدر، طبرسی فقیهی متبحّر، مفسری بزرگ، محدثی عالی قدر، متکلّمی دانا، ادیبی خوش ذوق و توانا، دانشمندی لغت شناس، دانای به دانش نحو، صرف و عروض و به ویژه نویسنده ای چیره دست و با سلیقه و علامه ای نامور بوده است.

با همین جامع بودن و مزایاست که تفسیر مجمع البیان، کار برجسته آن دانشمند بزرگ شیعه، مورد توجه خاص دانشمندان اهل تسنن هم واقع می شود؛ چنان که شیخ محمود شلتوت، استاد بزرگ دانشگاه الازهر، درباره این تفسیر مهم شیعی می گوید: «تفسیر مجمع البیان، با مزایای زیادی که دارد، از کلیه تفاسیر قرآن بهتر است».

 

 

نوشته شده در سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:طبرسي,ساعت 23:36 توسط داود مشهدي|

 

 

آب‌انبار بلور محله فم تفرش، اثري به جا مانده از دوره قاجار است

آب‌انبار بلور در كوچه بلور محله فم تفرش واقع شده است. اين بنا در نزديكي تكيه زاغرم، مسجد جامع ششناو، گرمابه فم و همچنين امامزاده محمد فم قرار دارد. اين بنا براي تامين آب اهالي محل به ويژه در تابستان بوده است.

به‌سبب نبود سندي دال بر تاريخ بناي اين آب انبار نمي‌توان تاريخ دقيقي براي آن در نظر گرفت؛ ولي با توجه به سبك و سياق ساخت و بناي اطراف آن، به احتمال بسيار، بناي مورد نظر مربوط به دوره قاجار مي‌باشد و تا دهه 1340 خورشيدي از آن استفاده مي‌شده است و پس از انجام لوله‌كشي آب آشاميدني در شهر مذكور به تدريج رونق افتاده است. بنا به قول اهالي سازنده بنا و باني آن حلاج ميرزا حسين ملقب به بلور بوده است. 

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، سردر و راه پله پاشير آب انبار در ضلع شمال شرقي بنا تعبيه شده است و در حد وسط هر يك از اضلاع غرب و شرق يك بادگير بنا گرديده شده است و به جهت جلوگيري از ورود حيوانات و افراد متفرقه به محوطه آب انبار در سه سمت بام بناي فوق ديواري خشتي و گلي بنا شده است. 12 ستون، 18 جرز، 20 گنبد و همچنين 2 غلام گردش مخصوص هوا، اسكلت و فضاي اصلي مخزن آب انبار را تشكيل مب دهد.





تمام جرزها و ستونهاي آب انبار با تيرهاي چوبي به يكديگر كلاف كاشي شده‌اند يك راه پله جهت تشخيص ميزان آب و نيز در مواقع ضروري جهت لايروبي و انتقال نقاله و رسوبات به بيرون استفاده مي‌كرده‌اند و عمده مصالح بكار رفته در اين شامل خاك، خشت، گچ، آهك، چوب، آجر و سنگ مي‌باشد. 


تزئينات اين آب انبار شامل تزئينات آجري و نيز رسم بندي بر سردر ورودي پاشير و همچنين در بخش فوقاني دو بادگير بنا شده است. 

سه صفت عمده معماري اين بنا به ترتيب عبارتند از: 1- ساخت يك دستگاه گردش با پنج دهانه با فاصله‌هاي معين نسبت به هم در هر سمت شرق و غرب مخزن كه رابطه بين ساقه بادگير و فضاي مخزن به منظور هدايت و تقسيم برودت هوا و تهويه بوده است. 

2- استحكام گنبدهاي بيست گانه سنگي و كلاف كشي ستونها و جرزها به وسيله تيرهاي چوبي 

3- ساخت قسمهاي راه پله پاشير “پاشويه” و پله‌هاي بيست و يك گانه همراه با ديوار طرفين و نيز سقف كه همه از سنگ ساخته شده است. 

بناي عام‌المنفعه آب انبار در تاريخ 23/5/1378 به شماره 2336 در فهرست‌ آثار ملي ايران به ثبت رسيده است
نوشته شده در جمعه 12 فروردين 1390برچسب:آب انبار, موزه بلور,ساعت 14:52 توسط داود مشهدي|

 درآستانه سال نووتعطیلات نوروزی شهرستان تفرش نیز یکی از مقصدهای

مسافران نوروزی میباشد تفرش با دارا بودن اماکن زیارتی وگردشگری و

 

مناظر وتفرجگاههای طبیعی بسیارهمه ساله پذیرای جمع انبوهی از گردشگر

 

ومسافران نوروزی میباشد.مادراین وبلاگ به معرفی کامل برخی از اماکن  

 

دیدنی شهرستان پرداخته ایم اما برای یاد آوری وآشنایی بیشتر هموطنان و

 

مسافران نوروزی با این اماکن همچنین سوغات تفرش نگاهی گذرا به آنها

 

می نماییم همچنین پیشاپیش فرا رسیدن سال جدید و نوروز باستانی به شما

 

هموطنان عزیز تبریک عرض وبا آرزوی در پیش داشتن سالی خوب وپر

 

موفقیت برای شما منتظر دیدار شما میهنان عزیز از تفرش هستیم

هفت سين نوروز در ميدان طبرسي

 

اماکن زیارتی:

 

امام زاده محمد جد مقام معظم رهبری واقع دربلوار انقلاب

 

امام زاده قاسم در روستای کهک در4 کیلومتری شرق تفرش

 

امام زاده ابویعلی در بلوار شهید بهشتی جنب پارک حکیم نظامی

 

امام زاده احمد کوهین در میدان شهید رجایی جاده کوهین

 

امام زاده بی بی ستین در خیابان شهید منتظری جنب شهرداری

 

اماکن تاریخی و تفریحی طبیعی :

 

مسجد جامع ششناو در ضلع غربی میدان امام خمینی

 

تکیه خلچان در خیابان شهدا

 

آب انبار موزه بلوردرخیابان زیور کاظمی

 

تکیه زاغرم در کوچه زاغرم

 

آرامگاه پرفسور حسابی پدر فیزیک ایران در خیابان شهید منتظری

 

غار علی خورنده در روستای کوهین در 3کیلومتری تفرش

 

دره ی مرسک در شرق تفرش در روستای کهک

 

چشمه ی آب گراب در5کیلومتری غرب تفرش

 

مسیر رود خانه ی قره چای در روستای عزالدین

 

قنات خورزنون در انتهای پارک حکیم نظامی

 

مناظر طبیعی روستای قلعه محی الدین

 

قنات کناربرومنطقه دره آب کمر

 

قنات آسیابه

 

قنات استریه وکوه کناربر

 

کهریز کریان در 25کیلومتری تفرش

 

روستای زیبایخانک

 

روستای جلایر وسد ساوه

 

ودهها مناظر دیدنی دیگر....

نوشته شده در شنبه 28 اسفند 1389برچسب:ديدني تفرش,ساعت 6:16 توسط داود مشهدي|

 
این امامزاده دربين روستای کوهین ومنطقه طرخوران واقع است و صحنی وسیع دارد. گویند صاحب مدفن، از فرزندان امام هفتم (ع) است، ولی بین پسران آن امام فقط یک نفر احمد وجود داشته که آن هم به نام شاه چراغ در شیراز مدفون است. ظاهراٌ مدفون این بقعه باید ابوعبدالله احمدبن موسی الابرش بن محمدبن موسی ابی السبحه بن ابراهیم المرتضی باشد که سیدی صالح و با تقوا و نیکوکار بود. بنای امامزاده، مشتمل بر قبه و چند ایوان و حجره و غرفه و صندوق منبت کاری و صحن است. بقعه از داخل و خارج، هشت ضلعی مختلف الاضلاع به دهانه 8 و ارتفاع 9 متر است که در عهد شاه طهماسب صفوی، تعمیر و تجدید شده است.
این بقعه از چهار جهت اصلی به خارج راه دارد و جلوی هر دری، ایوانی واقع شده است که سراپا سفیدکاری و فاقد تزئینات کاشی و گچبری است. پوشش این ایوانها رسمی بندی است. و تنها ایوان شمالی، مختصر تزئینی دارد. در منتهی الیه قسمت هشت ضلعی، بر فراز هر درگاه، دریچه هواکش و نورگیری است که جلوی آنها را با مشبک بدیعی از گچبری پوشانده اند.
[IMG][/IMG]
بر فراز این قسمت، گنبدی کلاه خودی به سبک قرن نهم و با عنقی به ارتفاع 5 متر از آجر تراش و تارکی آجرکاری شده به ارتفاع 9 متر قرار دارد. ایوان شمالی بقعه به دهانه 6 و عرض 4 متر، مرکب از دو چشمه با دو ستون آجری مضلع و دو نیم ستون از بناهای سال 1300 ه.ش است که در سال 1336 ه.ش نیز مرمت و تعمیر شده است.
در طرفین تالار، دو حجره یا دو ایوان و بالای آنها دو غرفه و جنبین آنها دو راه پله قرار دارد. در میانه بقعه ضریحی مشبک قرار دارد و در زیر آن، صندوقی منبت است.
این صندوق، نفیس و آراسته به کتیبه های متعدد افقی و عمودی به خط ثلث مرغوبی است که در کمال مهارت منبت شده است و تنکه های آن قابسازی و خوانچه بندی است. نویسندگان خطوط، سه نفرند و سازنده و منبت کار آن هم سه استاد بوده اند که هر یک، قسمتی را نوشته و هر کدام، ضلعی را ساخته و پرداخته اند.
بانی و واقف این صندوق، سید خالد حسینی و تاریخ ساخت و پرداخت آن 957 ه.ق است.

نوشته شده در پنج شنبه 15 بهمن 1389برچسب:كوهين امامزاده احمد تفرش,ساعت 4:10 توسط داود مشهدي|

 

 

منزل تاریخی میر فخرایی

 

 

در يكي از كوچه باغهاي محله آب دكان تفرش بقاياي خانه اي متعلق به دوره قاجار که 200 سال قدمت دارد وجود دارد كه به نام خانه ميرفخرائي معروف مي باشد و در فهرست آثار ملي ايران با کد 4877 و در تاريخ 19/12/1380 به ثبت رسيده است.

منزل فوق از سه بخش حياط واحدهاي معماري پيرامون حياط و قطعه باغي تشكيل يافته و داراي دو درب اصلي در دو جهت شمال و غرب مي باشد.

از در شمالي ميتوان به طور مستقيم به حياط وارد شد كه در سه سوي شرق غرب و جنوب آن واحدهاي مسكوني و خدماتي قرار گرفته اند هيچ يك از ساختمانها و واحدهاي مذكور از نظر طرح نقشه و نماي دروني وبيروني نسبت به يكديگر تشابه ندارند طبقات همكف و اول ظرف شرق بنا از اتاقها و حجره هايي تشكيل شده است.

از در سمت غرب بنا مي توان وارد دالاني شد كه مسير اصلي ورود به داخل منزل مي باشد. از همين مكان و از طريق يك گذر به درون باغ گام گذاشت محوطه باغ در ضلع جنوبي منزل قرار داشته و توسط ديوارهاي خشتي و گلي محصور شده است.

در ضلع جنوب و جنوب شرقي بقاياي اتاقهاي نشيمني يك برج و در كنار آن اتاق پذيرايي مشاهده مي شود راه ورود به برج و اتاق پذيرايي از طريق دالاني كوتاه و راه پله اي ميسر مي شود. در سمت غرب حياط بقاياي ايواني وجود دارد كه رابط بين اتاقهاي مجاور مي بوده است سقف اين قسمت با تيرو پرتو و به شيوه توفال كوبي ساخته شده اند كه در روي توفالهاي اتاق مجاور ايوان سوره توحيد و تعدادي نام اشخاص و همچنين تاريخ 1278 با مركب مشكي به رشته تحرير در آمده است.

تزئينات بناي فوق شامل گچبري نماي داخلي تعدادي از اتاقها شامل دور طاقچه ها دور بخاريها و جرزها مي باشد.

همچنين از چوب نيز به عنوان آرايه به روش توفال كوبي در سقفها استفاده شده و از آجر به شيوه خفته و راسته در نماي بروني ساختمان واقع در شرق حياط بهره برده اند. بناي فوق منتسب به جد پدري مقام معظم رهبري مي باشند. 
نوشته شده در 22 دی 1389برچسب:,ساعت 6:22 توسط داود مشهدي|

 در سال هزار و سيصد و پانزده در تهران،بدنيا آمد نوجواني دبيرستاني بود كه جمله اي از چند جهانگرد فرانسوي شنيد كه مسير اصلي زندگي آينده وي را تعيين كرد. جهانگردان فرانسوي از بابت اين مسئله كه كشوري به بزرگي ايران هنوز يك نقشه راهنما براي پايتختش ندارد ايران و مردمانش را مورد سرزنش و تحقير قرار داده بودند و او كه حس ميهن دوستي قوي داشت پاسخي به اين تحقير نداشته و اين مساله سبب جريحه دار شدن غرور وي گرديده بود. پسرك تحت تاثير اين برخورد و با توجه به زمينه علاقه منديش به جغرافيا تصميم بزرگي را گرفت. او قصد داشت نخستين نقشه توريستي تهران را تهيه كند. اين كار براي جواني به سن و سال وي امري بسيار دشوار و غير ممكن به نظر مي آمد. اما عباس سحاب با تلاش بي وقفه و عزم راسخش مي خواست خلاف اين مساله را ثابت كند.

كار را با بيست و هفت ريال كه تمام دارايي او بود آغاز كرد. با اين دارايي يك شيشه مركب چين، و يكي دو متر كاغذ كالك و چند قلم هاشور خريده و به كمك وسايل مختصري كه در خانه داشت كارش را شروع كرد. روزها و شبها از پي هم مي آمدند و او سرسختانه مي كوشيد. دشواريهاي راه نمي توانست به عزم آهنين و اراده قوي وي فايق آيد و سرانجام بعد از شش ماه توانست به آرزويش جامه عمل بپوشاند.

عباس سحاب با شش ماه تلاش بي وقفه و شبانه روزي خود نخستين نقشه توريستي شهر تهران را تهيه كرد و در اين مدت شالوده و اساس "موسسه جغرافيايي سحاب" را در اتاق بيست متري واقع در زيرزمين خانه اي بنيان گذاشت كه امروزه پس از گذشت پنجاه سال به معتبرترين موسسه خصوصي جغرافيايي كشور و يكي از معتبرترين موسسات جغرافيايي جهان تبديل شده و نام وي نيز به عنوان پدر جغرافيا در ايران به ثبت رسيده است.

 

استاد عباس سحاب در سوم ديماه سال هزار و سيصد در روستاي فم شهر تفرش ديده به جهان گشود. وي تنها فرزند ذكور شادروان، استاد ابوالقاسم سحاب بود. استاد ابوالقاسم از دانشمندان و فضلاي آن منطقه در زمان خود بود كه عمري را در خدمت فرهنگ و آموزش كشور گذراند و آثار با ارزشي را در زمينه هاي تاريخ و فرهنگ اسلامي، جغرافيا و علوم ديني از خود بر جاي گذارد.

آثار معلوم و به جا مانده ايشان از هفتاد جلد تجاوز مي كند كه حدود سي و پنج جلد آن به چاپ رسيده است. علاوه بر اين چندين رساله در علوم و ادبيات و تاريخ دين و تفسير قرآن از او بر جاي مانده است كه اكنون به صورت مجموعه بسيار نفيسي در اتاق موزه مانند در موسسه سحاب نگهداري ميشود.

 

بنا به گفته اعضا خانوده استاد ابوالقاسم در هنگام تولد فرزندش عباس در زمستان سال هزار و سيصد، رييس معارف ولايت ثلاث(ملاير، نهاوند، تويسركان) و مقيم نهاوند بود و در شرايط دشواري خود را از نهاوند به روستاي فم رسانيد تا فرزند پسري را كه خداوند بعد از نه دختر به او عطا نموده بود و آرزو داشت از وي شخصيت بزرگي بسازد از نزديك ببيند.

استاد ابوالقاسم فرزندش را در چهار سالگي به معلم قديمي خود ملاحسين شاهميري كه مكتب دار روستاي فم بود، سپرد و عباس سه سال از ايام كودكي خود را در مكتبخانه گذراند. او در هفت سالگي به همراه پدرش به تهران رفت و تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه كماليه كه پدرش نيز جزو معلمان آن مدرسه بود به پايان رساند. دوران متوسطه را نيز در مدارس ابن سينا و علميه گذراند. مهدي راهنما معلم دلسوز جغرافيا در دوره متوسطه به علاقه و استعداد كم نظير عباس جوان در زمينه جغرافيا پي برده و او را مورد توجه خاص قرار داد.

عباس كه در اين راه از حمايت و تشويق پدر دانشمندش نيز برخوردار بود استعداد درخشانش را با تهيه نقشه هاي جغرافيايي در كلاس به اثبات مي رساند. او كه دانش آموز ممتاز و بي رقيب كلاس جغرافيا بود به حدي در تهيه نقشه هاي جغرافيايي متبحر گرديد كه نام وي در دبيرستانهاي ديگر نيز، بر زبان معلمان و دانش آموزان جاري گذشت.

سحاب از نخستين تجربه تهيه نقشه در مدرس كماليه خاطره جالبي را نقل مي كند:

((در كلاس سوم دبستان معلمي به نام شيخ حسن داشتيم. روزي شيخ حسن به عنوان تكليف شب از بچه ها خواست تا نقشه اي از ايران را ترسيم كنند و فرداي آن روز به كلاس بياورند.

من چون هيچ طرحي از اين كار در ذهن نداشتم بدون انجام تكليف سر كلاس رفتم آن روز هر كدام از همكلاسيها با كاغذ پاره هايي به عنوان نقشه به كلاس آمده بودند. نوبت من كه رسيد به معلم گفتم كه نقشه را نكشيده ام و سيلي محكمي از او خوردم.

بعد كه نقشه بچه ها را ديدم، احساس كردم كه استعدادم در اين كار خيلي بيشتر از آنهاست و از معلم خواهش كردم كه اجازه دهد نقشه اي تهيه كنم و فرداي آن روز به كلاس بياورم. آن شب با علاقه در منزل نقشه اي بسيار شكيل، منظم و دقيق كشيدم و از آنجايي كه تحت تعليمات پدرم زبان فرانسه را آموخته بودم مشخصات روي نقشه را با زبان فرانسه علامتگذاري كردم. اما هنگامي كه صبح روز بعد آن را به معلمم نشان دادم سيلي ديگر خوردم.

معلم گفت:‌ نقشه نميكشي و بدتر از آن دروغ همي مي گويي؟ خودت اين نقشه را نكشيده اي

من هم براي اينكه ثابت كنم خودم آن را كشيده ام از معلم خواستم تا كاغذي به من بدهد. سپس نقشه اي به زبان فرانسه از اروپا كشيدم و بسيار زيبا رنگ آميزي كردم. معلم با مشاهده اين نقشه شرمنده شد و از من دلجويي كرده و مرا مورد محبت قرار داد.

از آن پس بچه ها نيز از كار من استقبال كردند و نقشه هاي خود را به من دادند تا برايشان ترسيم كنم. بعضيها هم كه نمره نقشه اشان بيست مي شد يك ريال به من مي دادند)).

هم اكنون از كارهاي دوران تحصيلي عباس سحاب نقشه بسيار جالبي از تقسيمات سياسي كشور فرانسه در مجموعه نقشه هاي سحاب به جا مانده است كه با نفيسي كم نظيري تهيه، و با دقتي تحسين آميز رنگ آميزي شده است. اين نقشه كه يكي از ده ها نقشه اي است كه سحاب به عنوان يك دانش آموز ترسيم كرده است به خوبي استعداد او را در فن نقشه كشي مشخص مي سازد. سحاب درگيري خود در نقشه سازي و انتخاب كارتوگرافي به صورت يك اشتغال مادام العمري را نتيجه دو انگيزه مي داند:‌يكي اينكه پدرش استاد ابوالقاسم با زحمت زيادي كتاب جغرافيايي معروف كارپنتر را به فارسي برگردانده اما به علت فراهم نبودن نقشه موفق به چاپ آن نشده و ناگزير آن را به صورت پاورقي روزنامه شفق سرخ منتشر ساخته بود. و اين امر عباس سحاب را بر آن داشته بود كه به فكر رفع اين نقيصه، و انتشار فارسي آن باشد و محرك ديگر برخورد او با جهانگردان فرانسوي در سالهاي نوجواني بود كه سحاب در اين مورد مي گويد:

((آن زمان كه من فكر تهيه اين نقشه را در ذهن مي پروراندم هيچ نقشه اي در سطح جامعه وجود نداشت، و اصولا آن زمان نگهداري و تهيه نقشه هرچند ناقص، جرم بود و مجازات داشت.

تنها ارتش يك سري نقشه هاي ناقص و پرغلط را به صورت محرمانه نگهداري ميكرد. مشكل اصلي من در تهيه اين نقشه اين بود كه اصل سند را در دسترس نداشتم، براي رسيدن به هدفم تصميم جسورانه اي گرفتم. به اداره جغرافياي ارتش مراجعه كردم و با وجود اينكه تهيه نقشه از نظر آنها جرم به حساب مي آمد، هدف و انگيزه ام را براي رييس آن سازمان تشريح كردم. او كه از حرفهاي من به شدت تحت تاثير قرار گرفته بود از من به خاطر هدفم قدرداني كرد و تمام امكانات لازم را در اختيارم قرار داد و من نيز توانستم نقشه را در مدت شش ماه آماده كنم)).

سحاب اين نقشه را ابتدا به خط لاتين تهيه و به دليل نداشتن امكانات چاپ با اوزاليد تكثير و عرضه كرد. اما بعدها توانست آن را در هزار نسخه سياه و سفيد چاپ و توزيع كند و با حاصل فروش آن متن فارسي آن را نيز در بازار عرضه نمايد. به اين ترتيب فعاليت هاي وي در زمينه تهيه نقشه آغاز گشت و پس از آن او به تهيه نقشه هاي مختلف از ايران و شهرهاي عمده آن پرداخت و موفق شد در فواصل زماني مختلف نقشه هايي سياه و سفيد كه گاهي در چند قطعه تهيه و به هم چسبانيده مي شد به بازار عرضه نمايد.

درآن سالها عباس سحاب به تنهايي كار مي كرد و تنها حامي و مشوق او پدرش بود كه در فن ترسيم نقشه ها كمكي نمي توانست به او بنمايد، اما خود وي با حوصله اي باورنكردني و با نفاست اعجاب انگيز تمام كار نقشه را خود انجام مي داد.

در آن روزها كارهاي سحاب بيشتر جنبه هنري داشت و گاهي اتفاق مي افتاد كه او ماهها وقت خود را صرف ترسيم كالك يك نقشه مي كرد. نقشه ها به طور عموم سياه و سفيد بودو از دو قسمت تشكيل مي شد. يكي اطلاعات جغرافيايي داخل كادر نقشه كه سعي اش بر اين بود كه هرچه بيشتر اطلاعات را گويا سازد تا هر بيننده بتواند از آن استفاده كند، و دوم كارهاي زينتي حاشيه نقشه كه در تمام نقشه ها وجود داشت و آن هم از دو قسمت تشكيل مي شد يك قسمت گل و بوته با طرحهاي هندسي كه بعدها مي شد با قالب گيري تكرار شود، اما سحاب تمام را با دشواري و حوصله تعجب برانگيزي با هاشور تهيه و همچنين ديگر علايم و آثار تاريخي مانند ابنيه و توليدات كه با اطلاعات متن نقشه مناسبت داشت را نيز فراهم مي كرد.

در مجموعه كالكهاي اين قبيل نقشه ها كه امروز از ذخاير تاريخي موسسه سحاب محسوب مي شود حدود سيصد و بيست قطعه كالك نقشه وجود دارد كه براي نقشه شناسان و جغرافي دانان بسيار ديدني و قابل توجه است.

استاد سحاب از آن دوران نقل مي كند:

((بعد از تهيه نقشه تهران به ترتيب نقشه هاي اصفهان، تبريز، شيراز، همدان و شهرهاي ديگر را كشيدم. نقشه اصفهان را با چهار ماه تلاش بي وقفه آماده كردم. در اين نقشه تمام اطلاعات جغرافيايي، طبيعي، مردم شناسي نوع فعاليت اقتصادي، نوع مسكن، نوع محصولات، شهرت اجتماعي و تاريخي و خلاصه تمام اطلاعات منطقه را ارايه كردم)) اين نقشه كه يكي از شاهكارهاي تهيه نقشه در ايران مي باشد هم اكنون در موسسه سحاب نگهداري مي شود.

درخلال اين سالها سحاب پدر دانشمندش را از دست داد، او كه از دوره كودكي با پدر همراه و همفكر و همواره از حمايت هاي روحي و عملي او برخوردار بوده از اين فقدان ضربه روحي شديدي خورده و مدتي دچار ياس و افسردگي گرديد، سپس به اين نتيجه رسيد كه روح آن مرحوم همانند دوره حياتش اكنون نيز از غمگيني و ناراحتي وي رنج مي برد و تصميم گرفت براي شادي روح پدر و همچنين براي التيام روح غمديده خود هر چه مصممتر به كار خود، به تهيه نقشه بپردازد و به اين ترتيب يك دوره فعاليت شديد،‌به گونه اي كه مايه تعجب اقوام داغدار وي مي شد براي او آغاز گشت.

نقشه كشورهاي عراق، كويت، عربستان، مكه و مراسم حج، افغانستان، كشورهاي مشترك المنافع، پاكستان، هندوستان و چند كشور ديگر حاصل اين دوره فعاليت وي مي باشند.

سحاب ابتدا اين نقشه ها را به دو زبان تهيه مي كرد اما بعدها كارش را به زبانهاي فارسي، انگليسي، عربي و حتي ژاپني توسعه داد.

سحاب در مورد تهيه نقشه هاي آموزشي بيان مي كند:

((بعد از تهيه نقشه مناطق مختلف كشور و همچنين كشورهاي ديگر تصميم گرفتم براي نخستين بار در ايران نقشه هاي آموزشي تهيه كنم كه از جمله اين نقشه هاي آموزشي نقشه ايران،‌آسيا، اروپا و قاره هاي ديگر بود كه براي چاپ آنها در مقياس مناسب هفتاد درصد، مجبور شديم با آلمان مكاتبه كنيم.

همچنين در سفر به اروپا نقشه هاي آنها را مي گرفتيم و به فارسي ترجمه مي كرديم و دوباره براي چاپ و توزيع و استفاده هاي لازم در همان كشورها نزد خودشان مي فرستاديم،‌در واقع ما نقشه هايمان را در سطح جهاني توزيع مي كرديم و به طور متقابل نقشه هاي آنها را نيز گرفته و به فارسي بر مي گردانديم)).

در اين سالها نام و آوازه موسسه سحاب در دنيا مي پيچد و اعتبار بسياري جلب مي كند و به گونه اي كه مؤسسات معتبر بين المللي با ان همكاري مي كنند كه از جمله اين همكاريها مي توان به سازمان يونيسف اشاره كرد كه ده هزار نسخه از اطلس جغرافيايي تهيه شده مؤسسه سحاب را به منظور توزيع در افغانستان سفارش داد.

يكي ديگر از نوآوريها و در حقيقت ماجراجوييهاي سحاب، ساخت كره جغرافيايي در ايران است. كه خود ماجرايي جالب دارد: سحاب كه در سفر به اروپا كره جغرافيايي را به چشم مي بيند عزم خود را جزم مي كند كه اين كار را براي نخستين بار در ايران انجام دهد. استاد دراين باره مي گويد:

((در سال هزار و سيصد و چهل و چهار خورشيدي با يك مؤسسه خارجي مكاتبه كردم و قصدم را در مورد تهيه كره به آنها بيان كردم آنها گفتند كه اگر شما كره را تهيه كنيد ما آن را براي شما آماده مي كنيم اينكار را كردم و آنها نيز در نهايت هزار نسخه از آن را درست كردند.

اما من به مشكل بزرگي برخوردم، زيرا پول پيش پرداخت كره ها را نداشتم. براي رفع مشكل مسئله را با يكي از دوستانم كه رييس بانك ملي ايران در ميدان ژاله سابق بود مطرح كردم و اوگفت: خانه ات را گرو بگذار تا بانك پول لازم را برايت مهيا كند و من موفق شدم با گرو گذاشتن سند خانه، پول لازم را تهيه كنم و براي نخستين بار در ايران كره جغرافيايي را به علاقه مندان علم جغرافيا عرضه كنم)).

اين ماجرا به گوش مطبوعات آن دوره رسيد، عمل سحاب در سطح جامعه مورد تحسين و تقدير قرار گرفت. يكي از روزنامه هاي آن دوران چنين نوشت(( خانه اي گرو رفت و نخستين كره جغرافيايي تهيه شد)).

با گذشت زمان و توسعه فعاليتهاي سحاب روز به روز تعداد سفارشهاي تهيه نقشه و ساير خدمات مؤسسه سحاب از سوي داخل و خارج كشور اضافه مي شد و اين امر موجب توسعه هر چه بيشتر مؤسسه سحاب مي گرديد.

مؤسسه پس از چند بار تغيير مكان سرانجام در سال هزار و سيصد و چهل و شش در مكان فعلي مؤسسه، ساختماني سه طبقه واقع در خيابان جابري تهران استقرار يافت. ولي حجم كار آن قدر بود كه حتي فضاهاي جديد هم ناكافي به نظر مي رسيد.

سحاب حياط خانه را سقف گذارده و فضاي آن را به صورت انبار بزرگي از محصولات توليدي خود درآورد. اما اين اقدام هم فضاي لازم را تامين نكرد و در نهايت مؤسسه، خانه مجاور را هم خريداري و به مركز اولي متصل و طبقات آنها را به هم مربوط ساخت و فضاي مناسبي براي ادامه كارهيا طراحي، نقشه كشي،‌عكاسي، ليتوگرافي و فروشگاه محصولاتش فراهم ساخت.

در طبقه اول اين ساختمان، مؤسسه سحاب يكي از غني ترين كتابخانه هاي جغرافيايي كشور را به وجود آورده كه در آن صدها اطلس كوچك و بزرگ به زبانهاي مختلف و هزاران كتاب و مجله و نقشه هاي جغرافيايي ناياب، انباشته شده و محلي براي تحقيقات جغرافيايي براي دانش پژوهان و محققان كشور به شمار مي رود.

از سال هزار و سيصد و سي و هشت براي نخستين بار نقشه هاي مختلف ايران و جهان نما در ايران رواج يافت و در مدارس ايران متداول گرديد. مؤسسه سحاب كه سهم عمده اي در اين امر داشت هر سال بر تعداد دقت و مرغوبيت محصولات خود افزود و به موازات تهيه و توزيع نقشه هاي جغرافيايي آموزشي در صدد تهيه اطلسها و ديگر تصاوير آموزشي از قبيل نقشه هاي گياه شناسي و آناتومي پزشكي و امثال آن برآمد.

لازم به ذكر است كه سحاب خدماتش را به جامعه علمي و فرهنگي كشور فقط به تهيه نقشه، اطلس يا توليد كره محدود نكرده است،‌مؤسسه در طول سالهاي فعاليت به كار نشر و چاپ و توزيع كتابهاي ارزشمند و همچنين ترجمه و تكثير نسخ آثار منحصر به فردي در زمينه هاي ادبي و علمي نيز پرداخته است.

 

عباس سحاب از يك امتياز استثنايي در زندگيش برخوردار است و ان دارا بودن فرزندان برومندي است كه همواره ياور او بوده اند و عاشقانه راهي را كه پدر به تنهايي آغاز كرده و در طول هفتاد و پنج سال عمر پربارش پيموده است، ادامه مي دهند. بخصوص دو فرزند ذكور او در بيست سال اخير كمك فراواني به توسعه مؤسسه سحاب كرده و اكنون آن دو فرزند با علاقه مندي زايد الوصفي برنامه هاي پدر را دنبال كرده و آن چنان با كفايت مؤسسه را اداره مي كنند كه روز به روز بر اهيمت و اعتبار علمي و فني آن با استفاده از روشهاي نوين تهيه و چاپ نقشه افزوده مي شود.

با مشاركتي كه فرزندان عباس سحاب در پيشبرد علم جغرافيا دارند و با توجه به اين كه پدر عباس، استاد ابوالقاسم سحاب نيز به جغرافيا علاقمند بود و به ان پرداخته است، ميتوان گفت كه سه نسل از اين خانواده عمر خود را در توليد و توزيع و اشاعه نقشه جغرافيا گذرانده و از لحاظ قدمت و اعتبار در تاريخ تحول كارتوگرافي ايران نام مؤسسه سحاب را در رديف مؤسساتي مانند بارتولومو در انگلستان و ونسو در آلمان به ثبت رسانيده اند.

استاد نخستين نمايشگاه جغرافيايي آثار خود را در سال هزار و سيصد و سي و نه در دانشسراي تهران برپا كرد و از آن تاريخ به بعد وي نه تنها در تمام نمايشگاههاي مهم كشور مشاركت جدي داشته،‌بلكه بارها به صورت مستقل در دانشگاهها و مراكز فرهنگي كشور در شهرهاي مختلف به شناسايي علم جغرافيا پرداخته و در جذب جوانان بسياري به اين رشته موفق بوده است.

به راستي هفتاد و پنج سال زندگي عباس سحاب همچون غزل دلنشيني است كه مفاهيم تلاش، عشق و فداكاري را بر آدمي الهام مي بخشد.

در خطوط چهره عباس سحاب مانند همه مردان بزرگ رد پاي عشقي عجيب به كارش به چشم مي خورد. او انسان خوشبختي است زيرا راه زندگيش را عاشقانه گزيده، عاشقانه پيموده و عاشقانه آن را ادامه مي دهد.

نوشته شده در 7 دی 1389برچسب:,ساعت 12:46 توسط داود مشهدي|

 عكسهایی از تفرش

عكس از محمود احمدی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نوشته شده در دو شنبه 1 دی 1389برچسب:عكس هاي تفرش,ساعت 14:17 توسط داود مشهدي|

 در محله مشهد در مجاورت امام زاده محمد اب انبار ي وجود دارد 

كه بنا بر سنگ نبشته اي كه در سردر ان وجود دارد قدمت اين بنا
به بيش از 220سال پيش مي رسد كه به نظر مي رسد كه قبل از به 
وجود امدن تكايا در تفرش مردم شيعه ي اين ديار در ماه محرم در 
جوار امام زاده محمد به سوگواري و تعزيه خواني مي پر داختند 
كه اين اب انبا ر جهت رفاه حال زايرين و سوگواران ساخته شده
است
[IMG][/IMG]

[IMG][/IMG]

[IMG][/IMG]
 
 
نوشته شده در 21 آذر 1389برچسب:,ساعت 13:12 توسط داود مشهدي|

 ماه محرم در تفرش
ایام دهه اول محرم در منطقه فم تفرش در پنج محله شامل میانده-زاغرم-ششناو-خلچان و مشهد از صبح روز اول محرم با مراسم قدیمی علم گرداني از درب منازل اشخاصی که صاحب علامتهای یک تا چند ین تیغه با سلام وصلوات وصرف شیرینی و شربت به سوی تکیه های محل مربوطه اغاز میشود
طبق روال این سالها همه روزه در صبح وظهر عصردرتکیه های خلچان میانده وششناومجالس تعزیه های مختلف برگزار میشود وشب اهالی هر محله در تکیه های محل خود اجتماع کرده وپس از مراسم روضه خوانی به سینه وزنجیر زنی میپردازند ودر شبهای نهم ودهم محرم دسته جات عزا داری هر محل درقالب دسته های سینه زنی وزنجیر زنی به تکیه های دیگر محله ها میروند وبه عزا

داری برای امام حسین ویاران باوفایش میپردازند
این مراسم تا روز عاشورا ادامه پیدا میکند وتا ظهر عاشورا که تعزیه شهادت امام حسین (ع) در یکی از تکیه های میانده یا ششناو برگزار میگرددوسپس عزاداران بابلندکزدن نخل ان محل بهسوی امامزاده محمد (ع)محله مشهدحرکت کرده ودر انجا به عزا داری میپردازندوسپس به محله خود باز گشته ودر کوچه های محل نیز اقدام به سینه زنی و قبلاعلم گرداني می کردندوسرانجام در شام عاشورامراسم شام غریبان بهمراه تعزیه بازار شام(به اسارت رفتن بازماندگان حادثه عاشورا)برگزار میگردد

نوشته شده در 14 آذر 1389برچسب:ماه محرم در تفرش,ساعت 6:0 توسط داود مشهدي|

 

 







ابراهیم کاریابی
« تفرشیها هر کجا باشند نسبت به موطن اصلی خویش علاقة وافر و حیرت آوری دارند که در میان تمام اقوام زبانزد میباشد.» مردمی که همیشه در مواقع انجام کارهای عمومی و عام المنفعه برای کمک و همیاری پیش قدم میگردند.
از قدیم الایام تفرش در تقسیمات کشوزی به صورت بخشی از شهرستان اراک منظور شده بود که مرکز بخش « شهر فعلی تفرش » از دو قسمت یا دو محلة بزرگ نزدیک به هم به نامهای فم و طرخوران تشکیل میشد.
ابراهیم حاج قربانی در سال 1281 در محلة فم تفرش در خانوادة مذهبی قدم به عرصة وجود گذاشت و سنین جوانی را در تفرش زندگی کرد و تحصیلات قدیمه را در مکتبخانه های خصوصی آن زمان در تفرش بسیار شده بود، تا حد احتیاج وقتش آموخت. او بسیار به تحصیل فرزندانش هم توجه نشان می داد و بیسوادی را ننگي بزرگ میشمارد.

مردم تفرش عموما حتی بانوان به تحصیل و خواندن و نوشتن علاقمند بودند به همین جهت در تمام محله ها کتابخانه های متعدد وجود داشت و مورد استفاده عموم مردم قرار میگرفت.

حتی اشخاصی که در تابستان به کار زراعت و دامداری مشغول بودند، بقیهدفصول و زمان بیکاری را از دست نمیدادند و برای ادامة تحصیل به مکتب میرفتند.

لذا تفرشیها از قدیم دارای فرهنگ بالایی بودند و اغلب خوشنویس و با سواد محسوب میشدند.
شهرستان تفرش که به فاصلة220کیلومتری جنوب غرب تهران قرار گرفته منطقه ایست کوهستانی با آب و هوای معتدل و سرسبز و خرم با محیطی آرام و دلنشین که به همین مناسبت تفرشیهای مقیم تهران و دیگر شهرهای کشور فصل تابستان را برای استراحت و استفاده از آب و هوای لطیف و سالم به آنجا روی می آورند.
جوانی ابراهیم کاریابی در تهران
بالاخره مرغ دل ابراهیم که آرزوهای بسیار بزرگی در سر و دل میپروراند با اجازة مادرش که تنها سرپرست او بعد از مرگ پدر بود، قفس شکست و به سوی پایتخت پرگشود.

با اینکه در آن زمان به یمن حضور خوشنویسان تفرشی و دستگاه های دولتی هجرت و کوچ برای رشد و شکوفایی عادی بود و کارمندی دولت قرب و منزلتی خاص بین مردم داشت و برای ابراهیم که در زمان خودش فردی با سواد محسوب میگشت و او میتوانست با استفاده از نفوذ همشهریانش که در ادارات دولتی مصدر کار بودند و اغلب آنها پستهای کلیدی و مهم داشتند استخدام در یکی از دستگاه های دولتی کار سهل و آسانی بود معهذا او به کار دولتی و جیره بگیری رغبتی نداشت و از آنجایی که در سر آرزوهای بزرگی میپرورانید شغل آزاد را ترجیح داد
از جمله كارها وخدمات به ياد ماندني ايشان 
اجراي طرح خيابان كشي درتفرش باكمك اهالي درسال1330
تاسيس بيمارستان درتفرش
احداث اولين حمام عمومي
ساختن مدرسه
احداث ميدان باغ ملي
ودهها خدمت ديگر...يادش گرامي
نوشته شده در 11 آذر 1389برچسب:كاريابي,تفرش,ساعت 5:4 توسط داود مشهدي|

 معرفي امامزاده محمد (افطسي)


اين امامزاده، جد مقام معظم رهبري و محل دفن محمد بن حسن افطس بن علي اصغر بن امام زين العابدين (ع) مي باشد. 
متن شعر موجود در ايوان سردر، حاکي از آن است که اين ايوان در سال 1050 ه.ق توسط خواجه مومن و در زمان در دوران صفويه (قرن دهم هجري ـ شاه عباس دوم) ساخته شده است و جزء آثار ملي به ثبت رسيده است. 

اين بناي تاريخي در مركز شهر تفرش واقع شده و داراي گنبدي دوپوش بوده كه نماي پوسته بيروني از كاشيهاي نره رنگي و خطوط نوشته اي تشكيل يافته و زير سقف گنبدخانه داراي مقرنس كاري و تزئينات نقاشي مي باشد سقف ايوان ورودي به زير گنبدخانه نيز داراي مقرنس كاري بوده كه تزئينات كاشي با رنگهاي مختلف آنرا تزئين داده است . 

اين آرامگاه، چهار ايوان دارد که جز ايوان شمالي بقيه داراي جدار سفيدکاري با سقفي رومـي پوش اند. 

در طرف ضلع شمال و جنوب آن ورودي به ايوان است و در سمت شرق و غرب ايوان بدون ورودي احداث شده , اصل بنا مربوط به دوره ايلخاني مي باشد و تزئينات و نقوش روي سقف در دوره صفوي انجام گرفته است. 
امامزاده محمد از ديگر آثار به ثبت رسيده ملي درعصر صفويه قرن دهم و زمان شاه عباسي دوم مي باشد
 
 
نوشته شده در 9 آذر 1389برچسب:امامزاده محمد تفرش,ساعت 5:35 توسط داود مشهدي|

 تفرش مهد تعزيه کشور

استان مرکزي، تهران، خراسان، اصفهان از جمله استانهاي داراي تعزيه قابل توجه هستند اما تحقيق در مورد تعزيه تفرش نشان داده است بيشترين تعزيه خوانان کشور از اين خطه برخاسته اند.

تعزيه در تفرش جزيي از زندگي مردم است و همه خانواده هاي تفرشي را درگير خود کرده است. بوي تعزيه قديمي درحسينيه هاي چوبي معروف تفرش که قدمت چندصد ساله دارد انسان را مست مي کند.

رضا حيدري يکي از تعزيه خوانان مشهور کشور است که نمونه اي از خطه تفرش است.

وي در سال 1318 خورشيدي و در مهد تفرش متولد شد وي ازجمله شبيه خوانهاي مشهور است که اين حرفه را از اوان کودکي نزد پدر خويش آموخت و توانست نسل فعلي شبيه خواني ايران را پرورش دهد.
[IMG][/IMG]
استاد حيدري، محقق و نسخه نويس، هنرمندي است زبردست در اجراي نمايش تعزيه و از جمله معدود شبيه خوانهايي است که مطالعات تحقيقاتي در زمينه تعزيه و تاريخ اسلام داشته و در راه اصلاح تحريفات موجود در تعزيه نامه ها تلاشهاي فراواني کرده و اين ويژگيها، وي را از ساير شبيه خوانها متمايز ساخته است.

او که از صدايي شيوا بهره مي برد، آشنايي کامل به دستگاه هاي موسيقي اصيل سنتي دارد و به گفته شبيه خوانهاي صاحب نام معاصر، استادي مسلم و جزو برجسته ترين شبيه خوان هاي اين سرزمين است.

دکتر سيدمحمد ميرشکرايي در مورد رضا حيدري مي گويد: وي تعزيه خوان هنرمند و مشهور است که با وجود داشتن نزديک به 68 سال سن در حرکات و در کشش صدا جوانان را وامي گذارد.

و از اين دست در تفرش و کم نيستند و اينها تنها نمونه هايي هستند از خيل تعزيه خوانان معروف تفرش

تعزيه، ميراث فرهنگى آئينى ملت ايران است و گرچه تعزيه‌خوان‌ها نيز هر سال خود را براى اين نمايش آماده مى‌کنند تا اين ميراث زنده بماند و نسل‌هاى بعد نيز از آن بهره ببرند با اين حال انتظاراتي دارند که به حق است.

وجود بيش از ده هاتعزيه خوان در تفرش در حالي است که پيش از آن اين تعداد دو و سه برابر اين تعداد بوده و تعزيه خواني فرهنگي مطرح در ميان مردم بوده است.

گرچه بخشي از رکود تعزيه به دليل توسعه رسانه هاي گروهي مانند تلويزيون است با اين حال اين هنر بيش از اين مي تواند در توسعه ديني و فرهنگي جامعه نقش داشته باشد.

صحنه هايي چون مادراني که کودکان خود را در آغوش شبيه خوان امام حسين مي دادند و از کاسه آبي که در دستان حضرت عباس بود مي خورند، کمرنگ شده است اما اعتقاد مردم کمرنگ نشده و همچنانکه در هئيتها سينه زني مي کنند و در نوحه ها اشک مي ريزند به لحظه لحظه مظلوميتي که امام حسين در تعزيه مي کشد اعتقاد دارند و شايد نمود بيشتر فرهنگ تعزيه در گروي رفع مشکلات سر راه اين هنر ديني و آئيني است.

دغدغه اصلي تعزيه خوانان توجه به اين هنر ديني است آنها نه دوست دارند تنها هنر خوانده شود و نه از هنر بي بهره باشد.

توجه به اصول اصيل تعزيه در اجرا، انتخاب تعزيه خوان، ايجاد زمينه هاي تعزيه خواني و حمايت علما و مسئولان از اجراي تعزيه و جلوگيري از تشريفاتي شدن اين هنر ديني مهمترين خواست تعزيه خوانان تفرش است.
[IMG][/IMG]
تعدادي از شبيه خوان هاي تفرش 

- پرويز آبايي
- داوود آبايي
- نقي بياتي
- علي ترابي
- حميد حيدري
- رضا حيدري
- عباسعلي حيدري
- مجتبي حيدري
- محمد رضايي-افتحي-ابوالفضل صابري
-ابوالفضل ابایي-حميد شاه حسيني-جواد مومني-

نوشته شده در 7 آذر 1389برچسب:تعزيه تفرش,ساعت 5:39 توسط داود مشهدي|


در زمانهاي قديم چيزي به نام صنايع دستي به مفهوم و مصرف امروزي وجود نداشت. بلکه شاغلين در حرفه هاي مختلف از روي ذوق و هنر استعدادي خود جنبه هاي زيباسازي به محصولات خود مي دادند. پس ريشه صنايع دستي را مي بايست در استادان مشاغل قديمي مختلف يافت که به منظور تامين روزي خود و خانواده و همچنين به منظور نياز مصرف کننده دست به توليد محصولات مي زدند. نه براي تزئين صرف و دکوراسيون. 
مردم هر منطقه از روي وجود زمينه توليد و يا استعداد و شرايط جغرافيايي طبيعي محل سکونت خود دست به توليد محصولات مورد نياز زندگي خود مي زدند و براي جبران محصولات ديگري که دچار کمبود پان بودند به ناچار با برقراري ارتباط با ديگر مردم به عرضه محصولات مي پرداختند. 
براي نمونه در قديم کرباس بافي و توليد کبريت جز محصولات اهالي روستاي کهک بود و براي عرضه اين محصولات به بسياري از نقاط دور و نزديک سفر مي کردند. همين موضوع باعث مي شد استاداني در حال رفت و آمد به ديگر مناطق باشند. 

آهنگري 
يکي از شاخص ترين استادان آهنگري که براي ساخت ابزار آلات کشاورزان از تفرش به منطقه رودبار سفر مي کرد مرحوم استاد اکبر حاجيان آهنگري مستعد و مبتکر بود که حتي با وجود بي سوادي وقتي پاي پياده به روستاهاي رودبار مي رفت و سفارش و يا بيعانه مي گرفت و ماهها بعد محصولات ساخته شده را براي تحويل به آنجا مي برد. اسامي همه افراد و تمامي حساب و کتابها را در حافظه خود نگاه مي داشت. استاد حاجيان بعدها يک کارگاه آهنگري ثابت در بازار ترخوران به راه انداخت و تا سن 83 سالگي به ساخت ابزاري مانند : انواع قيچي – داس- تبر- تيشه- کلنگ – شانه قالي بافي- انواع کارد و چاقو پرداخت. کاردهاي ساخت ايشان در سطح استان مرکزي معروف است. استاد حاجيان در آخرين ماه هاي عمر خود هم مجبور بود چکش سنگين بر آهن گداخته بکوبد زيرا حق و حقوقي به نام بازنشستگي براي چنين استادان بزرگي وجود ندارد. 

گيوه دوزي 
بدون کفش زير پا نمي توان به کار فعاليت پرداخت. استادان گيوه دوز زيادي در محله ترخوران (بازار) وجود داشتند و به توليد گيوه هاي محکم و دست و دوز مي پرداختند که جوابگوي کار کشاورزان در مزارع و بيابان باشد. استاد عباس فضلي از آخرين و بهترين گيوه دوزان تفرش محسوب مي شود. 

تنور سازي 
در هر خانه وجود يک تنور بسيار واجب بوده و خانه قديمي را نمي توان يافت که در آن تنوري نصب نشده باشد . فن ساخت تنور بسيار خاص و متقاوت بوده و با آن که از گل ساخته مي شود اما مراحل ساخت آن هيچ شباهتي به سفالگري ندارد. مر حوم استاد ولي اله قاسمي از آخرين و بهترين تنور سازان تفرش و يا حتي استان مرکزي بود و چقدر افسوس که اين اساتيد ماهر شاگردي ندارند که علم و هنر خود را به نسل هاي آينده انتقال دهند. 

قاليبافي و گليم بافي 
قاليبافي را مي توان گل سرسبد هنر ايراني دانست و در جهان به آن افتخار کرد. قاليبافي و گليم بافي در زمانهاي قديم در اين منطقه داراي رونق خاصي بود . در سه منطقه رودبار – تفرش – فراهان سه سبک و نقش متفاوت وجود داشت هرکدام داراي نقش انحصاري براي خود بودند مانند نش بازرجان – فيض آبادي و فراهان که داراي شهرت جهاني نيز هستند. اما افسوس که توليد و بافت قالي در اين سه منطقه تقريبا به صفر رسيد ه است. 
مس 
در استان مركزي از قديم حرفه مسگري رايج بوده است اما امروزه با روي كار آمدن ظرف هاي استيل، ملامين، بلور و چيني ، اين صنعت با ركود بسيار روبرو شده است.
در اراك به جز معدود استادان قديمي ، ديگر كسي به اين حرفه اشتغال نمي ورزد. اما در شهرستان تفرش اين حرفه به صورت ديگري جلوه كرده است: ساخت ظروف مسي فانتزي و كوچك.
اساس اين كار الگوبرداري از ظروف مسي بزرگ، مانند پارچ، آفتابه، سيني، ديزي، تاس، هاون و ديگر ظروف است و در ساخت آن كه مشتمل بر 30 قطعه هستند ابزار مخصوص، حوصله و دقت بسيار دخالت دارد.
اين ظروف خيلي كوچك خيلي سريع مورد استقبال مردم و گردشگران قرار گرفت و افراد مختلفي وارد بازار اين هنر شده و مشغول توليد و عرضه اين محصولات شدند. از اينجا بود كه اين محصولات جزو هنر اختصاصي صنايع دستي و اصلي ترين سوغات هنري تفرش شد. بيشترين سازندگان اين ظروف مسي جوانان و در پاره اي اوقات زنان هستند.
طرح ساخت ظروف مسي تزئيني و كوچك حدود 30 سال پيش (1355) توسط عبدالرضا كاظمي (همراه با برادر وي داوود كاظمي) هنرمندان ناشنواي تفرشي ابداع شده است.
هم اكنون اين هنرمند ناشنوا علاوه بر ساخت ظروف مسي ، به طراحي و ساخت وسايل قديمي مانند قفلهاي عهد قاجار، ترازو و قپان، كشكول و تبرزين، چراغهاي قديمي، سماور و درهاي قديمي مي پردازد. اين محصولات در شهرهاي اصفهان، تهران، زنجان، كرمان، مشهد و بسياري از شهرهاي ايران توزيع مي شوند. متاسفانه به دليل عدم وجود بسته بندي و نداشتن اسم و رسم، اين محصولات در هر شهري به هر نامي و با هر قيمتي به فروش مي رسد.
متاسفانه اين صنعت زيباي كهن به علت گراني مواد اوليه، نوسان بازار فروش و توجه ناكافي سازمان صنايع دستي ، رونق اوليه خود را به عنوان يك حرفه از دست داده و به حرفه اي تفنني و سرگرم كننده تبديل شده است. اين وظيفه ماست كه با حمايت ها و همفكري خود دست به اقداماتي بزنيم تا بتوانيم اين صنعت را به جايگاهي كه بايد داشته باشد برسانيم.



معرق با ساقه گندم
سرکار خانم بينا در حال حاضر مشغول به انجام اين هنر هستند و تابلوهايي را با استفاده از ساقه گندم تهيه مي نمايند.

خط و خوشنوسي از ديگر هنرهاي مردم تفرش بايد به خوشنويسي اشاره کرد که اساتيد و بزرگان زيادي را در اين زمينه داشته ايم. 

ساير : سبد بافي - گلدوزي - كبريت سازي قديم - كيسه حمام
 
 
نوشته شده در 6 آذر 1389برچسب:صنايع دستي,ساعت 6:0 توسط داود مشهدي|

 پرفسور دكتر سيد محمود حسابي

در سال 1281 (هـ. ش) از پدر و مادري تفرشي در تهران متولد شدند. چهار سال از دوران كودكي رادر تهران سپري نموده بودند كه به همراه خانواده (پدر، مادر، برادر) عازم شامات شدند. در 7 سالگي تحصيلات ابتدايي خود را در بيروت، با تنگدستي و مرارت‏هاي دور از وطن، درمدرسه كشيش‏هاي فرانسوي آغاز كردند و همزمان، توسط مادر فداكار، متدين و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابي) تحت آموزش تعليمات مذهبي و ادبيات فارسي قرار گرفتند. استاد، قرآن كريم را حفظ و به آن اعتقادي ژرف داشتند. ديوان حافظ را نيز از بر داشتته و به بوستان و گلستان سعدي، شاهنامه فردوسي، مثنوي مولوي، منشآت قائم مقام اشراف داشتند. 

 

پس از ورود به دوره متوسطه، جنگ جهاني اول آغاز شد، و به علت تعطيل شدن مدارس فرانسوي، پس از دو سال، براي ادامه تتحصيل، به كالج آمريكايي بيروت رفتنند و سپس در سن7 1 سالگي، موفق به اخذ ليسانس ادبيات گرديدند. در 19 سالگي ليسانس بيولوژي گرفته، سپس موفق به اخذ مدرك مهندسي راه و ساختمان شده و با نقشه‏كشي و راهسازي، به امرار معاش خانواده كمك مي‏كردند. ضمناً استاد در رشته‏هاي پزشكي، رياضيات و ستاره‏شناسي، تتحصيلات آكادميك داشتند. به خاطر قدرداني از زحمات وي، ششركت راهسازي فرانسوي كه در آن مشغول به كار بودند، ايشان را براي ادامه تحصيل، به كشور فرانسه اعزام كرد و در سال 1924 م به دانشكده برق اكول سوپريورد و الكتريسيته پاريس وارد و در سال 1925 م فارغ التحصيل شدند. هم زمان با تحصيل در رشته معدن، در راه آهن برقي فرانسه كار مي‏كردند، تا مهندسي معدن را گرفتند، و در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ايالت سار مشغول خدمت شدند. سپس به خاطر روحيه علمي كه داشتند، تحقيقات خود را در دانشگاه سوربن، در رشته فيزيك دنبال كردند و در سال 1927 م در سن 25 سالگي دانشنامه دكتراي فيزيك خود را با رساله حساسسيت سلولهاي فتوالكتريك با درجه عالي دريافت كردند. استاد با موسيقي سنتي ايراني و موسيقي كلاسيك غربي به خوبي آشنا، و در نواختن پيانو و ويولن تبحر داشتند. در چند رشته ورزشي كسب موفقيت نمودند، در شنا داراي ديپلم نجات غريق شدند.

 

دكتر محمود حسابي در طول عمر پربار خود، مصدر مشاغل و خدمات علمي و فرهنگي متعددي بودند كه چند نمونه از آن به اين شرح است:

- تأسيس مدرسه مهندسي وزارت راه و تدريس در آنجا (1306 هـ. ش)
- نقشه برداري و رسم اولين نقشه مدرن راه ساحلي سراسري ميان بنادر خليج فارس، تأسيس دارالمعلمين عالي و تدريس در آنجا (1307 هـ. ش)
- ساخت اولين راديو در كشور (1307 هـ . ش)
- تأسيس دانشسراي عالي و تدريس در آنجا (1308 هـ. ش) 
- ايجاد اولين ايستگاه هواشناسي در ايران (1310 هـ. ش)
- نصب و راه اندازي اولين دستگاه راديولوژي در ايران (1310 هـ. ش)
- تعيين ساعت ايران (1311 هـ. ش)
- تأسيس بيمارستان خصوصي (گوهرشاد) به نام مادرشان (1312 هـ.ش)
- تدوين قانون و پيشنهاد تأسيس دانشگاه تهران و تأسيس دانشكده فني (1313 هـ.ش)
و رياست آن دانشكده و تدريس در آنجا (1315 هـ. ش)
- تأسيس دانشكده علوم و رياست آن دانشكده از (1321 تا 1327 و از 1330تا 1336هجري شمسي) و تدريس درگروه فيزيك آن دانشكده تا آخرين روزهاي حيات، 
- تأسيس مركز عدسي سازي- ديدگاني- اپتيك كاربردي دردانشكده علوم دانشگاه تهران، - مأموريت خلع يد ازشركت نفت انگليس در دولت دكتر مصدق و اولين رييس هيئت مديره و مديرعامل شركت ملي نفت ايران، 
- وزير فرهنگ دردولت دكترمصدق(1330هجري شمسي) 
- پايه گذاري مدارس عشايري و تأسيس اولين مدرسه عشايري ايران (1330هجري شمسي) 
- مخالفت با طرح قرارداد ننگين كنسرسيوم و كاپيتولاسيون درمجلس، 
- مخالفت با قرارداد دولت ايران درعضويت سنتو«باكت بغداد» درمجلس، 
- تأسيس اولين رصدخانه نوين درايران، تأسيس اولين مركز مدرن تعقيب ماهواره ها درشيراز (1335هجري شمسي) 
- پايه گذاري مركز مخابرات اسدآباد همدان (1338هجري شمسي) 
- تدوين قانون استاندارد و تأسيس مؤسسه استاندارد ايران (1333هجري شمسي) ژئوفيزيك دانشگاه تهران (1330هجري شمسي)، 
- استاد ممتازدانشگاه تهران (ازسال1350هجري شمسي)، 
- پايه گذاري مركز تحقيقات و راكتور اتمي دانشگاه تهران و تأسيس سازمان انرژي اتمي و عضو هيئت دائمي كميته بين المللي هسته اي(1330 - 1349هجري شمسي) 
- تشكيل و رياست كميته پژوهشي فضاي ايران و عضو دائمي كميته بين المللي فضا (1360هجري شمسي) 
- تاسيس انجمن موسيقي ايران، مؤسس و عضو پيوسته فرهنگستان زبان ايران(1349هجري شمسي) تا آخرين روزهاي فعاليت. 
- فعاليت دردونسل كاري و آموزش 7 نسل استاد و دانشجو ازخدمات ارزنده پرفسور حسابي بشمار مي رود. 

استاد به چهارزبان زنده دنيا: فرانسه، انگليسي، آلماني و عربي تسلط داشته و همچنين به زبانهاي سانسكريت، لاتين، يوناني، پهلوي، اوستايي، تركي و ايتاليايي اشراف داشتند.
درزمينه تحقيق علمي: 25مقاله، رساله و كتاب ازاستاد چاپ شده است. تئوري« بي نهايت بودن ذرات» ايشان درميان دانشمندان و فيزيكدانان جهان شناخته شده است. نشان «كوماندور دولالژيون دونور» بزرگترين نشان علمي كشورفرانسه به ايشان اهداگرديده است. استاد تنها شاگرد ايراني پرفسور اينشتين بوده و درطول زندگي با دانشمندان طرازاول جهان نظير« پرفسور انيشتين، شرودينگر، بورن، فرمي، ديراك، بوهر... و ادبايي چون آندره ژيد، برتراندراسل مرد اول علمي جهان» برگزيده شدند(1990م) و دركنگره 60سال فيزيك ايران(1366هجري شمسي) به عنوان پدرفيزيك ايران ملقب گرديدند. پرفسور دكترسيد محمود حسابي در12شهريور1371هجري شمسي در بيمارستان دانشگاه ژنو بدرود حيات گفتند. مقبره استاد بنا به خواسته خودشان درزادگاه خانوادگي ايشان در شهردانشگاهي تفرش قراردارد.

نوشته شده در 5 آذر 1389برچسب:دكترحسابي,ساعت 6:0 توسط داود مشهدي|

اغلب غارهاي تفرش مربوط به دوران دوم زمين شناسي است كه منشا تشكيل آن در رگه هاي آهكي ذكر شده است.
سه غار اول اين ليست با فاصله كمي از يكديگر در دل كوه و بر فراز روستاي كوهين قرار دارند. 

غارهاي شناخته شده عبارتند از 
1- غار علي خورنده، 
2- غار گاو خور
3- غار نويوئي يا نويوهي
4- غار پلنگ
5- غار دام دام تلخاب
6- غار امجك (كه در 2-3 سال گذشته شناسايي و مورد بازديد غارنوردان قرار گرفته است.)

غار علي خورنده
در فاصله 3 كيلومتري جنوب غربي تفرش و در ارتفاعات كوه نقره كمر معروف به خشه قرار دارد وبراي رسيدن به آن مي بايد از روستاي كوهين عبور نمود و از ديواره اي به طول تقريبي 15 متر است و شامل 3 بند مي باشد صعود كرد. وروديه غار با شيب ملايم به تالار اصلي كه در آن حوضچه هايي قرار دارد مي رسد. در طرف راست چاهي به عمق 5 متر واقع است كه به "حمامك" شهرت دارد همچنين حفره ديگري نيز در اين غار وجود دارد كه به "مسجدك" معروف است. در سقف و ديوار اين غار استلاكيت ها و استلاكميت ها مشاهده مي شود. 

غار گاو خور
يا گوخل (خل در لهجه محلي به معني سوراخ است) اين غار با فاصله اي كمتر از دويست متر در همان مختصات غارعلي خورنده قرار دارد و تالاري بسيار بزرگ دارد كه به راهرويي به طول 100 متر منتهي مي شود و بعد از آن حوضچه غار قرار دارد. 

غار امجك 
[IMG][/IMG]
در منطقه رودبار و در ارتفاع 1900 متري از سطح دريا و در فاصله 63 كيلومتري شمال غربي تفرش بر فراز دره سلطان امجك قرار گرفته است. ورودي آن ديواره اي به طول 12 متر دارد كه براي ورود به آن بايد با كمك ابزار از اين ديواره گذشت. در آنجا نردباني به طول 10 متر ساخته شده و پس از فرود منطقه استلاكيت ها و استلاكميت ها قرار دارد كه به علت اينكه تاكنون كسي به آن دسترسي پيدا نكرده است بكر و دست نخورده باقي مانده و پايين تر از آن دهليزي با حوض پرآب ديده مي شود. همچنين دو ديواره به ارتفاع 7 متر و ديگري به ارتفاع 2 متر در مسير غار نوردان قرار مي گيرد و در انتها راهرويي با مجموعه بسيار زيبايي از گلفشنگ هاي سقف . ديوار، ما را به انتهاي غار كه زيستگاه خفاشان است هدايت مي كند.
[IMG][/IMG]
[IMG][/IMG]
[IMG][/IMG]
عكس از زيبا دلان
    

نوشته شده در 4 آذر 1389برچسب:غارهاي تفرش,ساعت 6:0 توسط داود مشهدي|

 در لايه هاي زيرين منطقه تفرش، سفره هايي از آب معدني وجود دارد كه به صورت خودجوش از جاي جاي اين منطقه به سطح زمين جريان پيدا كرده اند. 

اصلي ترين چشمه آب معدني تفرش به «آب گرّاب» يا «آب گرو» معروف است كه در 5 كيلومتري غرب شهر و در محلي به نام «تخته شور» قرار دارد. مجموعه اي از دهها چشمه كوچك ديگر تا شعاع چند صد متر «آب گرو» وجود دارد كه به آنها «آب قلَّك» مي گويند. 

آب گرو 
اين چشمه آب معدني در 5 کيلومتري شهرستان تفرش و بين روستاهاي کبوران و تراران از زمين خارج مي شود. اين ناحيه از رسوبات آبرفتي پوشيده شده است و در برخي نقاط زمينهاي دوره کرتاسه وائوسن تا ميوسن نيز ديده مي شود. آب همراه با گازکربنيک فراوان از زمين خارج مي شود. 
اين آب از دسته آب هاي بيکربناته کلسيک و کلروره سديک بوده و از لحاظ ميکروبي داراي آلودگي است و قبل از مصرف بايد استخراج صحيح انجام شود. 
نوشيدن اين نوع آبها باعث ازدياد ترشحات دستگاه گوارشي شده و به هضم غذا و تخليه معده کمک مي کند. همچنين باعث بهبود متابوليسم پروتيدها شده ، قند خون را پايين مي آورد و باعث دفع اسيد اوريک مي شود. استحمام در اين آبها، اثر تسکيني داشته و باعث انبساط عروق و ازدياد ادرار مي شود. آثار فارماکودینامیک چشمه :
1- افزایش جریان خون پوستی و قرمز شدن پوست .
2- پایین آمدن فشار خون ( به طور موقتی )
3- آهسته شدن نبض
4- تسکین عمومی بدن
5- افزایش ضرایب اکسیداسیون گوگرد
6- افزایش دفع ادرار
7- پایین آمدن قند خون و ادرار ( در بیماران مبتلا به قند )
خواص درمانی چشمه :
1- نوشیدن :
آشامیدن کمی از آب چشمه قبل از غذا ، کمک به هضم غذا و باعث ازدیاد ترشحات گوارشی می گردد ولی پس از غذا ، آشامیدن مقدار بیشتری از این آب ، دارای خاصیت تسکینی است و به تخلیه معده کمک می کند . این آب باعث ازدیاد مواد تشکیل دهنده صفراء شده و همچنین باعث تحریک انقباض های وزیکولر می گردد .
آشامیدن آب چشمه ، باعث بهبود متابولیسم پروتئید ها می شود . قند خون را پایین می آورد و دفع اسید اوریک را زیاد می کند . باید یاد آور شد که آب چشمه از نظر میکروبی دارای آلودگی بوده که قبل از مصرف بایستی تصفیه گردد .
2- استحمام :
استحمام در این آب اثر تسکینی داشته ، همچنین باعث باز و بسته شدن عروق می گردد . هنگام استحمام نبض کند می شود و میزان ادرار بالا می رود :79:
اين آب شبيه آب معدني رويات فرانسه مي باشد. 
[IMG][/IMG]
چاه ديوانه 
چاه آب فشاني در داخل شهر (واقع در پارك حكيم نظامي) وجود دارد كه هر چند وقت بكبار فوران مي كند. عمق اين چاه حدود 200 متر مي باشد و به قصد آب شرب شهر حفر شده بود. در اوايل حفر چاه، فوران آب 50 دقيقه و زمان استراحت 10 دقيقه بود. اما اكنون پس از گذشت 20 سال فاصله زماني فوران آب به يكبار در روز تقليل يافته است. اين آب فشان به «چاه ديوانه» معروف است. اين آب هاي معدني خوردني نيستند و فرمول شيميايي آنها بيكربانته كلسيك و كلروه سديك Ca(Hco3)2NaCl مي باشد و در هنگام جوشش با گاز CO2 همراه هستند. در جهان فقط يك آب معدني ديگر با اين مشخصات وجود دارد، آن هم چشمه رويا (Royat) در فرانسه مي باشد
 
 
نوشته شده در 3 آذر 1389برچسب:آب گرّو,ساعت 6:0 توسط داود مشهدي|

 آغاسته کردن :پر کردن 
پتله:گندمپخته و دستاس شده 
اسباركردن:بيل زدن
تنده گیره زرد الوی درشت 
چقلی :شکایت 
خسگول : مدفوع الاغ 
گیلیوار : مار مولک 
مزگو: هاون سنگی 
واج رفتن:سرگرم شدن 
ملیچ:گنجشک 
سوک : کنج -گوشه 
چپوش : بز نر 
غلو : زیاد 
زءیر : اسهال 
رشمه : طناب 
دارتک : دارکوب 
دانگو : مغز بادام تلخ بو داده 
خش خشک : اهسته اهسته 
چپال : چپ دست 
خسنک : بختک کابوس 
پت : پوزه 
بوا کور : جغد 
قزقان : دیگ 
اسدوم : انبر 
اسگلیدن: پاره شدن 

 

نوشته شده در 2 آذر 1389برچسب:فرهنگ اصطلاحات تفرش,ساعت 7:21 توسط داود مشهدي|

 

 

درختان معروف تفرش 
تفرش به شهر گردو و بادام معروف است. درختان كهنسال چنار نيز در جاي جاي تفرش وجود دارند كه عمر آنها بعضا به هزار سال مي رسد. اين درختان معمولا در كنار مكان ها و بناهاي تاريخي واقع شده اند. 

درخت چنار 
بزرگترين چنار در كنار «مسجد جامع ششناو» و ديگري در روستاي «دينه گرد» يا «دينيجرد» در كنار بقعه عزيز پيغمبر(ص) قرار دارد كه 9 متر محيط و 8/2 متر قطر دارد. 

درخت گردو 
بزرگترين درخت گردو با محيط 6 متر و قطر 9/1 متر در روستاي تراران بالا (دلارام) قرار دارد. اين درخت داراي 5 شاخه اصلي است که هر يک خود به اندازه يک درخت تنومند است. و سالانه 15000 عدد گردو مي دهد، در صورتي كه يك درخت بزرگ گردو در سال حداكثر 3000 عدد گردو محصول مي دهد.
درخت چناروقف محله
بامحیط7متروارتفاع13متردرکنارمسجدتاریخی وقف محله قراردارد
درخت چنار ميانده
اين درخت با ارتفاع 12متر جلوي تكيه ميانده قرار دارد
نوشته شده در 1 آذر 1389برچسب:درختان كهنسال,ساعت 6:37 توسط داود مشهدي|

 




یکی از مهمترین آثار معماری دوران سلجوقیان در ایران و همچنین یکی از قدیمی ترین مساجدکشور در شهر تفرش استان مرکزی قرار دارد.
این مسجد که در محله فم تفرش واقع شده به مسجد جامع شش ناو معروف است.
نام شش ناو از شش ناودانی گرفته شده که آب قنات شش ناو را که از داخل این ناودانها عبور می کرده به شش قسمت مساوی تقسیم نموده و به محله های مختلف تفرش جاری می شده است.
قدمت قنات به قرن سوم هجری قمری یعنی زمان امام حسن عسگری(ع) می رسد.مجموعه مسجد از یک مناره آجری بسیار قدیمی به ارتفاع حدود 20 متر و قطر 3 متر گنبد بزرگی به ارتفاع حدود 15 متر و قطر 16 متر، دو شبستان، ایوان، صحن، قنات، چند حجره و حسینیه تشکیل شده است.



کاشیکاری و مقرنس کاری های سقف و دیواره ایوان مسجد یکی از شاهکارهای مهم معماری سلجوقی در استان مرکزی می باشد.
برای ورود به صحن مسجد بایستی از داخل تکیه بزرگی گذشت که حدود 300 متر مربع مساحت دارد. این تکیه در دو طبقه با سقف و ستون های چوبی احداث شده است. طبقه همکف برای استفاده آقایان و طبقه دوم که دور تا دور تکیه را در بر گرفته ، برای بانوان در مراسم عزاداری مورد استفاده قرار می گیرد.
شش ناو، مرحوم محمد محدث از صحابه امام حسن عسگری در قرن ششم هجری دفن شده است. همچنین قدمت مناره را قدیمی تر از بنای مسجد مسجد دانسته و آن را متعلق به قرن پنجم اوایل صر سلجوقیان می دانند. در انتهای فوقانی مناره به خط کوفی کلمه لااله الاالله با آجر نوشته شده است.
در سال 1277 هجری قمری ایوانی آجری با مقرنسهای گچی در جنب شبستان احداث شده که بانی آن محمد ابراهیم بن عباس می باشد. درهای ورودی به داخل شبستان در این ایوان تعبیه شده است. این مسجد در تاریخ 19/5/1379 به شماره 2771 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
تکیه شش ناو تفرش
در مجموعه مسجد شش ناو تفرش و دیوار به دیوار این مسجد، تکیه شش ناو ساخته شده است. این تکیه حدود 300 متر مربع مساحت داشته و قدمت آن به اواخر دوره قاجاریه می رسد.
تکیه از دو طبقه ساخته شده است، طبقه همکف که دارای سکوی تعزیه می باشد برای مردان و طبقه اول که دور تا دور تکیه را در برگرفته محل استقرار خانم ها می باشد. سقف تکیه با چوب و شیروانی پوشیده شده و تعداد زیادی تیرهای چوبی سقف را برپا نگهداشته است.
نخل محله شش ناو ، علم هاو کتل ها در این تکیه نگهداری می شود.
تکیه دارای سه در ورودی و خروجی به سه گذرگاه عومی شهر می باشد.

نوشته شده در 30 آبان 1389برچسب:مسجد جامع ششناو تفرش,ششناو,ساعت 6:36 توسط داود مشهدي|

 تکيه زاغرم با بيش از 150 سال قدمت قديمي ترين تکیه در کشور مي باشد و يکي از 14 تکيه موجود تفرش است که در محله زاغرم شهر تفرش واقع شده و در حال حاضر هر چهار طرف آن باز مي باشد. 


پوشش چوبي بناي تكيه زاغرم تفرش به تاريخ 9/1/1378 به شماره 2281 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است. 

در ايام سوگواري ابا عبدالله الحسين (ع) مراسم هاي عزاداري امام حسين (ع)، مراسم سينه زني، تعزيه خواني و سوگواري، برگزاري تعزيه ، در اين تکايا برگزار مي شود 

تکيه زاغرم که ازمعمارهاي قابل توجه ايراني برخورداراست که درسال 1274 هجري قمري بنا شده است. اين بنا با خشت و کاه گل وتيرهاي چوبي بنا شده و از نظر معماري قابل توجه است و متعلق به دوران قاجار مي باشد. 

كتيبه سنگي كه بر روي جرز سمت راست ايوان ورودي اصلي بنا قرار گرفته مويد دوران سلطنت ناصر الدين شاه قاجار مي باشد اما قديمي ترين بخش تكيه زاغرم، ايوان ورودي ضلع جنوب شرقي مي باشد. 

قوس جناقي كند بوده و اسم معمار آن بر داخل رسم بنديهاي مركزي ايوان ورودي نقر شده است مقرنس كاري ظريف داخل رسم بنديهاي ايوان شباهت زيادي به شيوه مقرنس كاري دوران صفوي دارد بناي فوق از جمله بناهاي دو ايواني مي باشد كه در ضلع هاي شمالي غربي و جنوب شرقي قرار گرفته اند . 

 
كف ايوانها، از كف اصلي تكيه 5/1 متر بالاتر مي باشد در مجاورت ايوان شمال غربي يك حجره در طرفين ايوان قرار دارد. در اضلاع شمالي و جنوبي تكيه هشت حجره وجود دارد كه داراي طاقهاي گنبدي مي باشند داخل صحن شش ستون استقرار يافته كه در دو رديف سه تايي مي باشند بناي فوق داراي چهار ورودي در زواياي اصلي مي باشد. تزئينات بناي مذكور شامل مقرنسكاريهاي ظريف و ريم بنديهاي واقع در ضلع جنوب شرقي ايوان ورودي اصلي است ضمنا" درب دو لنگه چوبي قديمي اين تكيه داراي تزئينات گل ميخ كولون و تسمه هاي بسيار زيبايي است كه به احتمال زياد مربوط به دوره صفويه مي باشد. 

مصالح اصلي به كار رفته در بناي تكيه زاغرم شامل سنگ درپي ها، خشت در سازه اصلي آجر در سازه و نماها، چوب در ستونها و پوشش سقف و آهك گل و گچ كه در تزئينات نيز به كار رفته است مي باشد تكيه زاعزم محل برگزاري مراسم مذهبي بويژه دهه محرم و صفر بوده وهيئتهاي عزاداري سالار شهيدان به سوگواري و اجراي تعزيه خواني مي پردازند. نكته جالب توجه درمورد اين بنا تداوم انجام مراسم مختلف مذهبي در اين تكيه از دوران صفويه تا عصر حاضر مي باشد كه هنوز رونق اوليه خود را بر خوردار مي باشند. این تکیه درسال1384توسط میراث فرهنگی مرمت شد
 
 
نوشته شده در 29 آبان 1389برچسب:تکيه زاغرم,ساعت 23:5 توسط داود مشهدي|

 پيشنه تاريخي شهرستان تفرش: 

محدوده فعلي تفرش جز متصرفات مادها ، هخامنشيان و اشكانيان بوده از دوره ساسانيان قبور حوض گونه زرتشتيان و بعض قلاع به يادمانده است و بعد از آن در زمان طاهريان و صفاريان و سامانيان و آل بويه و غزنويان نيز با وجود عدم وجود آثار ، جزو متصرفات آن به شمار مي رفته در دوره سلجوقيان نام تفرش به صورت طبرس رواج پيدا كرده وبرخي از بزرگان و علما خود رابه آن منسوب و مقلب نموده اند به طور مثال كنيه طبرسي ويژه رجال شيعه بوده و مورد اصلي آن نيز كتب اماميه است و اين انتساب با اين كه از عدد انگشتان دست تجاوز نمي كند، مشخص كننده نفوذ اماميه در تفرش و رواج آن از ديرباز است . در دوره خوارزمشاه تفرش دهستاني در محدوده اقليم عراق (اراک) بوده است و در فاصله سال هاي 740-838 در حدود متصرفات آل جلاير محسوب مي شده است. 

 

پيشنه تاريخي شهرستان تفرش
از مغولان و تيموريان هيچ اثري در تفرش ديده نمي شود ولي تفرش در روزگار صفويه بويژه پادشاهي شاه عباس بزرگ رو به آباداني نهاده است ومردم تفرش با انجام خدمات برجسته در دستگاههاي حكومت صفوي نفوذ نمود تفرش در ايام سلطنت افشاريان تا سال 1218 جزو متصرفات ايشان بوده است تختگاه زنديان شيراز و خاك تفرش در آن روزگار جزء متصرفات آنان بوده است. 
و در اين زمان مكتب خانه هاي متعددي در تفرش تاسيس شده كه نوجوانان در آن به فرا گرفتن مقدمات فارسي و تعلم قرا، مي پرداخته اند در دوران قاجاريه است كه مرداني از تفرش در كار سياست مملكت وارد مي شوند و در راه خدمت به ايران حتي از بذل جان خود نيز دريغ نمي ورزند باز در همين دوره است كهبه سبب توجه پادشاهان قاجار به منطقه روحانيان و علماي مذهب عده اي از سادات بني فاطمه تفرش در دستگاه حكومت رشد كرده تا جايي كه به مناصب بزرگ گمارده مي شوند و يكي از ويژگي هاي دوره قاجاريه گسترش مكتب خانه ها و تكثير و فراواني ميرزاها در تفرش آشتيان و فراهان است ولي روي هم رفته جامعه تفرش در دوره قاجاريه دهقاني ولي غير متحجر بوده است. 

در سال 1316 خورشيدي كشور ايران از نظر جغرافيايي به ده استان تقسيم شد و سلطان آباد با شمول قصبه هاي تفرش فراهان، آشتيان و غيره به شهرستان تبديل و به نام اراك ناميده شد و تفرش تبديل به بخش گرديد تا بالاخره در سال 1342 تفرش با شمول بخشهاي فراهان، آشتيان، خلجستان، و نيز دهستان رودبار به شهرستان تبديل شد و با مشاركت مردم، خيابان هاي وسيع در مركز شهر ايجاد گرديد. 
درباره وجه تسميه نام تفرش مردم را بر اين باور است كه تفرش در اصل گبرش بوده است و اين توجيه شايد بدين سبب است كه در سده هاي قبل و حتي صدر اسلام گبرها و زرتشتيان در اين جلگه و نقاط مجاور آن از جمله فراهان و آشتيان سكونت داشته اند در متون جغرافيايي اسلام گاهي نام تفرش طبس و يا طبرش آمده است. 


معرفي دهستان هاي تابع شهرستان تفرش 

الف: بخش مرکزي (تفرش)
1- دهستان بارزجان : 
اين دهستان در شمال و در مجاورت شهر تفرش قرار گرفته و بيشتر روستاهاي اين دهستان در مناطقع كوهستاني واقع گرديده است بدليل كمي زمين در روستاها گذران زندگي اهالي از طريق باغداري و دامداري است محصولات كشاورزي علاوه بر مقادير كمي غلات و حبوبات ميوه هاي درختي است كه گردو و بادام در راس آنها قرار دارد واهالي مازاد توليد خود را به شهرستان هايي نظير قم صادر مي كنند وآب و هواي روستاها به دليل كوهستاني بودن سرد و زمستاني هاي طولاني بر منطقه حكمفرماست. 
گر چه تردد در تعدادي از راههاي در فصول بارندگي بسختي صورت مي گيرد ولي وجود راههاي شوسه در حوزه دهستان ارتباط روستاها را مسير نمود نداشتن زمين كافي و آب و هواي سردسير موجب گرديده تا اهالي با زحمت و تلاش زياد به مشكلات فائق آمده و مايحتاج كشاورزي خود را تامين كنند. 

2- دهستان خرازان : 
يكي از دهستان هاي استثنائي است كه بدليل داشتن موقعيت جغرافيايي خاص و محدود بودن در ميان رشته ارتفاعات صعب العبور امكان دسترسي اهالي روستاهاي محصور در اين منطقه طبيعي تنها از سه راه به دنياي خارج وجود دارد كه عبور از هر سه راه به سختي امكان پذير مي باشد نام خرازان از گردنه اي به همين نام گرفته شده است. 

3- دهستان رودبار : 
كليه روستاهاي دهستان رودبار در منطقه اي كاملا" كوهستاني قرار گرفته و از گذشته دور اين محدوده بنام دهستان رودبار معروف بوده است ارتفاعات رفيع و صعب العبور كليه مناطق اين دهستان را در برگرفته كه به همين دليل روستاها داراي زمين كشاورزي كافي نبوده و روستائيان سرد و طولاني حاكم بر روستاهاست فعاليت هاي چشمگير اهالي موجب گرديده است كه اهالي خود توليدات مورد نياز كشاورزي خود را تهيه كنند ¸فرآورده هاي خشكبار را به شهرهاي همجوار صادر نمايند راههاي ارتباطي شوسه است كه در تعدادي از ان ها رفت و آمد در زمستان به سختي صورت مي پذيرد. 

4- دهستان کوپناه 




نوشته شده در 29 آبان 1398برچسب:تفرش,ساعت 22:55 توسط داود مشهدي|


آخرين مطالب
» حسینعلی خان مصفا تفرشی معروف به نکیسا
» عکسهایی از طبیعت زیبای مرگه
» دره چندلان
» كاروان عاشورا
» روستاي كبوران
» بازرجان
» آسياب هاي تفرش
» قلعه هاي تفرش
» علامه طبرسي
» آب انبار موزه بلور
» اماكن ديدني تفرش
» امامزاده احمد كوهين
» منزل تاريخي ميرفخرايي
» استاد عباس سحاب
» عكسهايي از چهار فصل تفرش
» آب انبار مشهد
» ماه محرم در تفرش
» ابراهيم كاريابي پدر عمران وآباداني تفرش
» امامزاده محمد
» تفرش مهد تعزيه كشور
Design By : Pars Skin